از هیئت تا هویت: ساختار اجتماعی حسینی و بازنمایی آن در جمهوری اسلامی ایران

از دل سنج و دمام تا قاب تلویزیون و پویش‌های مجازی، فرهنگ حسینی در جمهوری اسلامی نه‌فقط حفظ شد، بلکه بازتعریفی تازه یافت—به‌مثابه ساختاری اجتماعی که از دل مناسک مذهبی، هویتی جمعی و انسجامی ملی پدید آورد. هیئت‌ها دیگر تنها صحنه عزاداری نیستند؛ آن‌ها به رسانه‌هایی زنده بدل شده‌اند که ایمان، تاریخ و سیاست را در هم می‌تنند و «حسینی بودن» را به بخشی از زیست روزمره ایرانیان تبدیل می‌کنند.

به گزارش پایگاه خبری عصرمطالبه بهبهان ؛ در کوچه‌های تنگ بهبهان ، جایی میان بوی اسپند و صدای سنج و دمام، کودک بودم که نخستین بار با «هیئت» آشنا شدم. نه از طریق کتاب‌های جامعه‌شناسی دین، بلکه از دل همان صفوف عزاداران، جایی که بدن‌ها در هماهنگی با ضرب‌آهنگ نوحه، هویتی جمعی را بازآفرینی می‌کردند. آن‌جا، حسین نه فقط یک شهید تاریخی، بلکه یک رمز بود؛ رمزی برای مقاومت، برای عدالت، و برای تعلق.

 

در آن فضا، هر خانه‌ای که چای می‌داد، هر دستی که پرچم سیاه را بالا می‌برد، و هر نوجوانی که با شور، زنجیر به دوش می‌زد، بخشی از یک شبکه اجتماعی نانوشته بود. مناسک، فقط آیین نبودند؛ زبان مشترکی بودند برای گفت‌وگو، برای همدلی، برای بازشناسی خود در آینه دیگری. هیئت، مدرسه‌ای بود که در آن، کودکان ادب می‌آموختند، جوانان مسئولیت، و پیران، استمرار.

 

در دهه‌های اخیر، این ساختار اجتماعی حسینی، که ریشه در فرهنگ مردم دارد، در بستر جمهوری اسلامی وارد مرحله‌ای تازه از بازنمایی و نهادینه‌سازی شده است. نظام اسلامی با بهره‌گیری از ظرفیت رسانه، آموزش، و نهادهای فرهنگی، توانسته است این سرمایه عظیم معنوی را از سطح مناسک فردی به سطحی از کنش اجتماعی و هویت ملی ارتقا دهد.

 

هیئت‌ها امروز تنها محل عزاداری نیستند؛ آن‌ها به رسانه‌های فرهنگی بدل شده‌اند. پیام دارند، مخاطب دارند، و حتی مأموریت اجتماعی دارند. از هیئت‌های سنتی محله‌ای تا هیئت‌های بزرگ با پوشش زنده در تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی، همه در حال بازنمایی «حسین» هستند و این بازنمایی، در امتداد گفتمان رسمی جمهوری اسلامی، به تقویت همبستگی ملی و هویت دینی کمک می‌کند.

 

از منظر ارتباطات اجتماعی، این پدیده را می‌توان نوعی «بازاریابی معنوی» دانست؛ جایی که سرمایه نمادین عاشورا، در قالب‌های متنوعی چون مداحی‌، مستندهای تلویزیونی، یا پویش‌های مجازی، عرضه و مصرف می‌شود. رسانه‌های رسمی و نهادهای فرهنگی، با هدایت هوشمندانه این جریان، توانسته‌اند پیام عاشورا را از نسل‌های گذشته به نسل‌های امروز پیوند بزنند.

 

پرسش‌هایی درباره میزان خودجوشی یا نهادینه‌سازی این ساختار، اگرچه مهم‌اند، اما نباید ما را از حقیقتی غافل کنند: آن‌که در جمهوری اسلامی، فرهنگ حسینی نه‌تنها زنده مانده، بلکه در قالبی منسجم‌تر، گسترده‌تر و تأثیرگذارتر تداوم یافته است. این ساختار، نه در تعارض با مردم، بلکه در امتداد باورهای آنان شکل گرفته است.

 

و با این‌همه، هنوز هم در همان کوچه‌های تنگ، پیرمردی با صدای خش‌دارش نوحه می‌خواند، بی‌آن‌که دوربین یا اسپانسر یا مجوزی در کار باشد. آن‌جا، ساختار اجتماعی حسینی، در دل یک تجربه زیسته، زنده است—و این همزیستی میان سنت و نظام، میان مردم و حکومت، همان نقطه قوتی است که فرهنگ عاشورا را در جمهوری اسلامی ماندگار کرده است.

 

به قلم مهدی مستوی

 

انتهای پیام/