به گزارش پایگاه خبری عصر مطالبه بهبهان؛ به روایت حاج حسین تجلی مداح و پیر غلام اهل بیت؛
بهبهان در محرم، به صحنهای بدل میشود که در آن، نسلها دست در دست هم، روایت عاشورا را نه فقط بازگو، که باززی میکنند. از نخلگردانیهای باشکوه تا سینهزنیهای سحرگاهی، از نذرهای خاموش مادران تا اشکهای بیکلام پیرمردان، همه چیز در این شهر، روضهایست که با عشق و اندوه در هم تنیده شده است.
این گزارش، سفریست به دل این آیینها؛ روایتی از مردمانی که هر سال، با تمام وجود، کربلا را در کوچههای خود زنده میکنند.
حسین تجلی، شاعر و پیرغلام نامآشنای بهبهان، وقتی از محرم میگوید، گویی دلش را ورق میزند. صدایش آرام است، اما هر واژهاش بوی روضه میدهد. او از چاوشیخوانی میگوید، از آن لحظههای آغازین مجالس عزا: «چاوشی، آغازگر مجالس است. معمولاً در دستگاه چهارگاه خوانده میشود. یک دستگاه شورانگیز است که معروفترینش همان “خرم دللی” بوده که نقل شده متعلق به مال ناصرالدینشاه است. میخوانند: خرم دل منبع از سر کوثر کجا / ز دیده پر از نام حسین و کرب و بلا… با این صدا، دلها کربلایی میشوند که بعدا نوبت به روضه و سینهزنی میرسد. تجلی با شور خاصی از سینهزنی سنتی میگوید: «مردان کمر همت همدیگر را میگیرند، حلقه زده، و با عشق اهل بیت، به سینهمیکوبند. نخست، مداح نوحههای سهضربی میخواند، برای گرم شدن مجلس. مثل: ز خون ببین ز آل مصطفی / اسم شریفش نگرید تش به نیزهها… بعد که عزاداران را شور فرا می گیرد، نوبت به نوحههای دوضرب می رسد یعنی همان روشی که با فاصلهی نیمثانیه به سینه کوبیده میشود. نوحههایی مثل: عباس، تو علمدار منی / عباس، یار غمخوار منی… او از نوحههای لالایی هم یاد میکند، با بغضی در گلو می خواند: اصغر صغیر من، لای لای / طفلم نخورد شیر من، لای لای… و مردم جواب میدن: الهی خون لبت شاد، لای لای… در پایان، نوبت نوحههای واحد میرسد. با ضربآهنگی آرامتر، اما پر از اندوه: در شب بیخوابیات، فلان را دید / زینب غمزده را شاه شهیدان طلبید… تجلی از سبکهای مختلف سینهزنی هم میگوید: «هر محلهای سبک خودش را دارد. بعضی سبک بوشهری و بعضی سبک بازار. ولی همه یک نقطه مشترک دارند: عشق. عشق به حسین، به عباس، به علیاصغر. سینهزنی، فقط کوبیدن دست به سینه نیست؛ یک بیهوشی عاشقانهست.»
از نغمههای خطیر چپ تا حماسههای سینهزنی
در دل بهبهان، شهری ریشهدار در آیینهای عاشورایی، محرم تنها یک مناسبت تقویمی نیست؛ بلکه تجلیگاه قرنها دلدادگی، حماسه و سوگواری است. قدم اول، نیت نخست
تجلی در توصیف آغاز آیینها میگوید: «در بهبهان، هر محله سبک خاص خود را دارد. برخی با سینهزنی آغاز میکنند، برخی با زنجیرزنی. اما آنچه اهمیت دارد، “قدم” است؛ همان گام نخست که با نیت خالصانه برداشته میشود. مثل آنچه حافظ گفته: چه خلوتیست، اول قدم…
او ادامه میدهد: «برخی محلهها ممکن است قدمزنی نداشته باشند، اما با زنجیرزنی یا سینهزنی جبران میکنند. محلههایی چون خراسانیان، زنجانآباد، بیبیخاتون، مسجد جامع، مسجد امام خمینی و فاطمهالزهرا، همگی دارای دستههای زنجیرزن هستند که در ایام محرم به اجرای آیین میپردازند.
طبل و مزگان؛ صدای حماسه در کوچهها
در گذشته، استفاده از طبل و مزگان (که در گویش محلی به آن “طبل مگان” گفته میشود) رایج بود. تجلی این ابزار را نمادی از نظم و شکوه در عزاداری میداند: «این طبلها، بهویژه در دستههای زنجیرزن، نقش مهمی در ایجاد هماهنگی و انتقال حس حماسی به عزاداران داشتند. گویی ارتشی از دلسوختگان در حال حرکت بود.
خطیر چپ؛ آغازگر و پایانبخش مجالس عزا
یکی از مهمترین عناصر موسیقایی در آیینهای عزاداری بهبهان، “خطیر چپ” است؛ نوعی نغمهی غمانگیز که با سرنا و دهل نواخته میشود. تجلی درباره آن میگوید: «خطیر چپ، هم آغازگر مراسم است و هم پایانبخش آن. وقتی صدای آن بلند میشود، همه میفهمند که وقت عزاداری رسیده. این نغمه، نه فقط یک موسیقی، بلکه نوعی اعلام مقدس است.» او به نغمههای مشهور این سبک اشاره میکند: «نغمههایی چون بزن نیزهزن، بزن رفیق با تو بزن، یا آن نوحه جانسوز برای حضرت علیاکبر: شانه میزنم به کاکل تو، زلال باشم تو علیرو… و برای حضرت قاسم: حنا بر کف گرفته، لختی از خون / بخون غلطان به هامون… این اشعار، نهتنها روایتگر مصائب اهل بیتاند، بلکه پاسخهایی به شبهات تاریخی نیز در دل خود دارند.
میراثداران خطیر چپ در بهبهان
تجلی با احترام از خاندانهایی یاد میکند که این هنر را نسل به نسل حفظ کردهاند: «از دوره قاجار تاکنون، خانوادهی کربلایی عوضی از برجستهترین نوازندگان خطیر چپ بودهاند. سرنای نقرهکوب ، جایزه ظلالسلطان را دریافت کرده بود. پس از او، استادانی چون محمدحسین، رحمان، محمود، فرجالله و عبدالله قائدی، این مسیر را ادامه دادند.
شب تاسوعا و عاشورا؛ اوج دلدادگی
در گذشته، پس از چند شب عزاداری، در شب تاسوعا و عاشورا، مراسمی به نام “شرپاسو” برگزار میشد که نوعی ختم عزاداری بود. امروز نیز در برخی محلهها این رسم ادامه دارد، اما آنچه باقی مانده، همان حال و هوای ناب و دلدادگی خالصانه مردم بهبهان است.» در شب تاسوعا و روز عاشورا، پس از چندین شب عزاداری، هیئتهای سینهزنی و زنجیرزنی بهصورت منظم و با ترتیب خاص وارد صحن امامزادگان واجبالتعزیه در بهبهان میشوند. این حضور، نهتنها نشانهای از استمرار سنتهای عاشورایی است، بلکه نوعی عرض تسلیت جمعی به ساحت مقدس اهل بیت (ع) تلقی میشود.
امامزادگانی که در این آیین مورد زیارت و عزاداری قرار میگیرند، عبارتاند از: امامزاده حیدر، امامزاده ابراهیم (ع)، امامزاده شاهزاده حسین (ع)، امامزاده بیبی زبیده خاتون (س)، امامزاده شام میر عالی حسین و امامزاده فضل (ع).
نظم آیینی در ورود هیئتها
ورود دستههای زنجیرزن با طبل و مزگان آغاز میشود. زنجیرزنها بهصورت خطی و منظم وارد صحن میشوند و پس از اجرای آیین، با همان ترتیب خارج میگردند. اما در دستههای سینهزنی، ساختار متفاوتی حاکم است. این دستهها بهصورت “چهار به چهار” وارد میشوند؛ نوحهخوان اشعار شورانگیز میخواند و سینهزنان با شور و هماهنگی پاسخ میدهند. در این لحظات، صحن امامزاده به میدان امتحان و بیعت بدل میشود؛ گویی امامزاده نظارهگر است که عزاداران چگونه برای مظلومیت حسین بن علی (ع) و یارانش سوگواری میکنند.
“کولکی”؛ لشکر آمادهی حسین (ع)
در این آیین، اصطلاحی به نام “کولکی” به کار میرود؛ به معنای لشکری آماده و گوشبهفرمان. شعری که در این بخش خوانده میشود، مضمون حماسی دارد: کولکیام، جلودارم، دیدهبان حسینم / گردان حسینم، آماده به فرمان حسینم… چهار تن از سادات پیشکسوت با شالهای سبز در صف اول قرار میگیرند، همچون پیشمرگان کربلا. پس از آنان، سینهستبران محل، خادمان، جوانان و نوجوانان به ترتیب صف میبندند؛ هر یک با شوری در دل و لبیکی بر زبان.
نوحههای سهسنگ؛ میراث پهلوانان
یکی از سبکهای برجسته در سینهزنی بهبهان، نوحههای “سهسنگ” است که توسط مرحوم میرزا قنبر شوقی، مداح و پهلوان نامدار محل، ابداع شد. در این سبک، عزاداران در فاصلهی تقریبی یک ثانیه، سه ضربه به سینه میزنند. این سبک، حالتی حماسی و منظم دارد و نوحههایی چون عباس علمدار منی و صدای حفظ اکبر در آن اجرا میشود.
پس از اجرای سهسنگ، سبک دیگری به نام “نوحه ایستاده” با شعارهایی چون حسن یا حسین اجرا میشود. این دو سبک بعدها در برخی محلات با یکدیگر ادغام شدند و اکنون در محلههایی چون پهلوانان و حضرت ابوالفضل (ع) با شور و شکوه خاصی برگزار میشوند.
سه سنگخوانان؛ حافظان شور و سنت
از سه سنگخوانان برجستهی این سبک میتوان به شادروانان اسکافی، رنجبرها و خانوادهی آبرومند اشاره کرد که نسل به نسل، این میراث را حفظ و اجرا کردهاند. این سبکها، نهتنها آیینیاند، بلکه زبان حماسه و وفاداریاند؛ گویی هر ضربهی سینه، پژواکی از کربلاست. تجلی به سبکهای خاص نوحهخوانی در بهبهان اشاره میکند. یکی از این سبکها، سهسنگ است که توسط مرحوم میرزا قنبر شوقی ابداع شد. در این سبک، عزاداران در هر ثانیه سه ضربه به سینه میزنند. نوحههایی چون عباس علمدار منی و صدای حفظ اکبر در این قالب اجرا میشوند.
پس از سهسنگ، نوحههای ایستاده با شعارهایی چون حسن یا حسین اجرا میشود. این دو سبک بعدها در برخی محلات با هم ادغام شدند و اکنون در محلههایی چون پهلوانان و حضرت ابوالفضل (ع) با شور خاصی برگزار میشوند.
آیینهای محرم و صفر؛ آینهای از فرهنگ و ایمان حسین تجلی، شاعر و پیرغلام حسینی، در ادامه روایت خود از آیینهای محرم و صفر در بهبهان، به جلوههای کمتر دیدهشدهای از این مناسک اشاره میکند؛ آیینهایی که نهتنها ریشه در تاریخ دارند، بلکه بازتابی از فرهنگ، احساس و باور مردماند. او میگوید: «آیینها، آینهاند. هر کدام بازتابی از یک حقیقت عاشقانهاند. از خیمه بستن و شمع روشن کردن گرفته تا نذرهای خاص و مجالس زنانه، همهشان روایتگر دلدادگیاند. وقتی محرم و صفر میرسد، انگار دنیا رنگ دیگری میگیرد. شعر هم از دل همین حال و هوا میجوشد: *دنیا شبیه جهنم است بیتو، محرم که میرسد، دلم خیمه میزند در خیالت…
نذرهای خاص؛ از نان کتلک تا شمعهای شب عاشورا
در بهبهان، نذرهای محرم شکلهای متنوعی دارد. یکی از خوراکیهای سنتی این ایام، نان محلی به نام کتلک است که همراه با باقلا پخته و میان عزاداران توزیع میشود. همچنین، روشن کردن شمع در شبهای تاسوعا و عاشورا، بهویژه در خانههایی که عزیزی را از دست دادهاند، از رسوم رایج است. در شب عاشورا، بسیاری از مردم تا صبح بیدار میمانند و شب را با ذکر و عزاداری احیا میگیرند. این شب، برای بسیاری فرصتی است برای نذر، دعا و پیوند دوباره با آرمانهای عاشورا.
خیمه سبز؛ نماد عروسی قاسم و یادآور شهیدان جوان
یکی از آیینهای نمادین در بهبهان، برپایی خیمه سبز است که به یاد عروسی حضرت قاسم (ع) و جوانان شهید بنیهاشم برپا میشود. در این خیمهها، شمع روشن میکنند، حنا میگذارند، و گاه کفن بر تن جوانان میپوشانند تا یادآور مظلومیت و جوانمردی شهیدان کربلا باشند.
مجالس زنانه؛ انجمنهای عاشقانه در خانهها
در بسیاری از خانههای قدیمی بهبهان، مجالس زنانهی عزاداری برگزار میشود. این مجالس، که گاه به نام بانوی صاحبخانه شناخته میشوند (مثلاً “خانهی زن سید فلانی”)، فضایی صمیمی و معنوی دارند. نوحهخوانی، سینهزنی، و ذکر مصیبت در این مجالس، با حال و هوایی خاص و گاه اشکآلود برگزار میشود.
از نوحهخوانان برجستهی این مجالس میتوان به مرحوم شیخ اکبری اشاره کرد که با صدایی ناب، دلهای بسیاری را به کربلا میبرد.
آیین “کودکی”؛ نذری برای حاجتروایی
یکی از رسوم خاص در بهبهان، آیین “کودکی” است. خانوادههایی که حاجتی دارند، نذر میکنند که پسر خردسال خود را با لباسهای شاد عشایری دخترانه بیارایند، چوبی به دستش دهند، و او را در دستههای عزاداری بفرستند. این کودک، نماد پاکی و بیگناهی است و حضورش در دستهها، نوعی نذر برای برآورده شدن حاجت تلقی میشود.
این رسم، ریشه در باورهای عمیق دینی دارد و به حدیث نبوی اشاره دارد که میفرماید: “لا یؤمن أحدکم حتی یحب لأخیه ما یحب لنفسه” هیچیک از شما مؤمن نیست، مگر آنکه آنچه برای خود دوست دارد، برای برادر دینیاش نیز دوست بدارد.
سقایی؛ یادآور تشنگی کربلا
در دستههای عزاداری، نوجوانانی با مشک و کوزه آب میان عزاداران میگردند. اینان سقا نام دارند و به یاد حضرت ابوالفضل العباس (ع) و تشنگی کاروان حسین (ع) آب میدهند. آبی که هرگز به لبان تشنهی کربلا نرسید، امروز با اشک و احترام در میان عزاداران توزیع میشود.
وفاداری تا واپسین نفس
در میان یاران امام حسین (ع)، نامهایی هستند که کمتر شنیده شدهاند، اما داستانشان، حماسهای خاموش و پرشکوه است. یکی از این چهرهها، فضیل بن سهل حنفی است؛ مردی که با امام عهد بست: «تا شما هستید، من میجنگم؛ اگر شهید شدید، من از جنگ دست میکشم.»
او اسب تازهنفسی را در خیمه نگاه داشت و پس از شهادت امام، با همان اسب از میان سپاه دشمن گریخت. برای نجات جان خود و حفظ پیام عاشورا، لباس زنانه بر تن کرد و با چوبدستی، مهاجمان را از خود دور ساخت. این چوب، بعدها در آیینهای عزاداری به عنوان نمادی از مقاومت و هوشیاری، در دست کودکان نذریپوش قرار گرفت.
کدخدایان؛ ستونهای مردمی عزاداری
در گذشته، به دلیل وضعیت مالی ضعیف بسیاری از مردم، برگزاری آیینهای محرم بر دوش افراد خیّر و توانمند محله بود؛ کسانی که به عنوان کدخدا شناخته میشدند. این افراد، هزینههای مراسم، از قند و چای گرفته تا غذای نذری را تأمین میکردند و دستههای عزاداری را سامان میدادند. در روز عاشورا، عزاداران برای قدردانی از زحمات کدخدا، به خانهاش میرفتند و با خواندن اشعار سنتی، از او تشکر میکردند. یکی از این اشعار چنین بود: لم یَشکُرِ المخلوق، لم یَشکُرِ الخالق (کسی که از بندگان خدا تشکر نکند، شکر خدا را نیز بهجا نیاورده است.)
شعرهایی برای کدخدا؛ آیین قدردانی در قالب حماسه
در هر محله، اشعاری خاص برای کدخدای محل سروده میشد. این اشعار، هم ستایش تلاش او بود، هم تجلیل از عزاداری محله. تجلی با لبخند میگوید:
ما بودیم که برای عزیز زهرا، عزاداری بینظیری برپا کردیم…
و ادامه میدهد: گاهی این اشعار، رنگ رجز میگرفت. مثل رجزخوانیهای میدان کربلا. محلهها با افتخار از شور و شکوه خود میگفتند. مثلاً محلهی افسران یا محلهی ملا ملح غوغا، هر کدام با نام امامزادهای که به آن وابسته بودند، شعر میخواندند: یا حضرت حیدر، یا آقا پریدر…
بر کدخدا، به رسم سفر
تجلی به رسمی دیگر اشاره میکند: «گاهی مردم میگفتند “بر کدخدا سفر میشویم”؛ یعنی به خانهاش میرویم، نه برای مهمانی، بلکه برای قدردانی. این سفر، سفری بود از دل به دل؛ از عزادار به خادم، از مردم به مردم.
از نذر برای دوری نحوست تا آئین برچیدن رخت عزا
بعد از عاشورا 3 شب دیگر نیز عزاداری شکل برگزاری تعزیه انجام میگیرد. این تعزیه ها به وقایع کربلا تا دفن شهدا اشاره می کنکه البته از طریق نذورات مردمی و دحلات برپای شود.
پایان ماه صفر بهبهانی ها به علت شهادت امام رضا و پیامبر اسلام و اربعین شهدای کربلا ماه را دارای نحوست میدانند و آئین هایی برای در امان ماندن از این قضا و بلا انجام می دهند. مانند برپایی آتش بربام منازل و کوزه کنی که کوزه های قدیمی را از بالای منزل به پایین پرتاب می کنند. رسم خون ریزی نیز در چهارشنبه آخر سال انجام مگیرد. پختن آش شله گندمی س چهار راهی نیز از دیگر آئین هاست که در بهبهان انجام می شود.
.
به قلم : مهدی مستوی
تشکر از حاج حسین تجلی
انتهای پیام/