بهبهان گنجی خاک خورده، شهری در محاصره‌ی آلودگی و بی‌تدبیری مدیریتی

در روزهای گذشته مطلبی در خصوص بهبهان نوشتم که بازتاب خاص خود را داشت. بسیاری با تایید آن نوشتار مرا مورد لطف قرار داده و برخی از منتقدین آن نوشتار یا سعی کردند سکوت کنند و یا نظرات خود را به گونه‌ای به اطلاع دیگر مخاطبان برسانند.

به گزارش پایگاه خبری عصرمطالبه بهبهان؛ مجتبی گهستونی خبرنگار و فعال اجتماعی طی چندین مقاله و یاداشت علل عقب ماندگی و عدم توسعه بهبهان را با این حجم از پتانسیل از نگاه خود آسیب شناسی و به تحریر در آورده است.

 

در روزهای گذشته مطلبی در خصوص بهبهان نوشتم که بازتاب خاص خود را داشت. بسیاری با تایید آن نوشتار مرا مورد لطف قرار داده و برخی از منتقدین آن نوشتار یا سعی کردند سکوت کنند و یا نظرات خود را به گونه‌ای به اطلاع دیگر مخاطبان برسانند.

در این میان برخی هم با ذکر این نکته چرا یک غریبه در بهبهان مینویسد، نشان دادند که وسعت دیدشان کوتاه است و فقط نوک‌بینی خود را می‌بینند.

قطعا نه من با بهبهان غریبه‌ام و نه بهبهان شهری کوچک که نباید درباره آن نوشت. کهن شهر بهبهان در هر سفرنامه‌ای که می‌خوانم بارها نامش آمده است. پس بهبهان متعلق به همه ایران است. درباره این شهر بارها نوشتم و بارها به آن سفر کردم. این شهر تنها متعلق به اهالی بهبهان نیست و یک ایران می‌تواند درباره سعادت آن اندیشه کند.
هیچ ایرانی در سرزمین خود غریبه نیست.

اما سال‌هاست که ضعف در بدنه مدیریتی شهرستان بهبهان، نه تنها به نابودی فرصت‌های فرهنگی و گردشگری انجامیده، بلکه به‌طور مستقیم معیشت مردم این شهر را نشانه رفته است. در شرایطی که هر گردشگر می‌توانست به‌مانند یک پله برای پیشرفت و رونق اقتصادی بهبهان باشد، امروز این شهر گرفتار آلودگی‌های صنعتی، معادن تخریبی و توسعه‌ی بی‌ضابطه شده است. شهری که می‌توانست به قطب گردشگری جنوب غرب کشور تبدیل شود با هم‌مرزی سه استان فارس، بوشهر و کهکیلویه بویر احمد، حالا با چالش‌های اقتصادی، فرهنگی و زیست‌محیطی دست‌وپنجه نرم می‌کند.

 

بهبهان با موقعیت منحصربه‌فرد جغرافیایی، هم‌مرز با استان‌های بوشهر، کهگیلویه و فارس است، اما نه زیرساخت گردشگری دارد، نه نقشه راه توسعه فرهنگی. نماینده این شهر در مجلس بگوید نقشه راهش چیست، اصلا فرماندار هم بگوید قبول است.

جشنواره گل نرگس با آن‌همه پتانسیل، به شکلی ضعیف و پراکنده برگزار می‌شود. اهدای گل به حرم رضوی حرکتی ارزشمند است، اما در سطح خود شهر، این جشنواره نه گردشگر جذب می‌کند، نه خاطره فرهنگی می‌سازد.

 

در حوزه خوراک، بهبهان گنجینه‌ای از غذاهای سنتی مانند کباب زغالی، آبگوشت محلی، نان چرب، شله سنتی و خورش لپه به سبک بهبهانی یا نان شیرین، تبدون یا شاه پسند و انواع دیگر شیرینی و غذای سنتی دارد، اما نه جشنواره‌ای برای آن تعریف شده و نه حتی اقامتگاهی برای گردشگران خوراک فراهم است. شهر، فاقد هرگونه برنامه‌ریزی برای فستیوال‌های خوراک محلی است. بیخ گوش بهبهان، بوشهر چکار می‌کند و بهبهان چه‌کار!

 

در بخش موسیقی نیز، با وجود چنگ “ارگان” که به روشنی نشان می‌دهد بهبهان یکی از خواستگاه‌های تاریخی موسیقی در ایران است، هیچ جشنواره‌ای برگزار نشده، و هیچ اقدام جدی برای حفظ یا احیای موسیقی محلی صورت نگرفته است. حداقل به صفحه جام ارگان نگاه کنید که در دوران باستان گروه ارکستر موسیقی را در آن دیار معرفی می‌کند.

 

منطقه باستانی ارگان قربانی کشاورزی بی‌رویه و حفاری های گاه و بیگاه و اکتشافات کارخانه سیمان و محدوده صنعتی آن شده است؛ معادن در دل تمدن ارجان حفاری می‌شوند، و زیرساخت‌های آب‌رسانی و تاسیسات صنعتی روی زمین‌های تاریخی ساخته می‌شوند. حفاری‌های غیرمجاز و ساخت‌وسازهای افسارگسیخته در منطقه حفاظت‌شده خاییز ادامه دارد، و ویلاسازی بدون نظارت، چهره طبیعت را در درون مرز منطقه حفاظت شده خاییز به شدت مخدوش کرده است.

 

از سوی دیگر در سوگ تاریخ، مقبره پادشاه کبدین هوتران یکی از مهم‌ترین کشفیات باستان‌شناسی منطقه، به‌جای اینکه به “سایت موزه‌” تبدیل شود، به فراموشی سپرده شده و مردم حتی نمی‌دانند این مقبره دقیقاً کجاست. کتیبه باستانی تنگ تکاب ۴۰ ساله که در انبارهای مارون در حال خاک خوردن است.

بافت تاریخی بهبهان نیز قربانی توسعه شهری شده است، بدون آن‌که خانه‌های تاریخی خریداری، مرمت یا تبدیل به مرکز فرهنگی شوند.

در کنار این غفلت‌ها، تفرج‌گاه‌ها و تنگه‌های شگفت‌انگیز بهبهان که ظرفیت ورود به مسیر تورهای کلیدی گردشگری کشور را دارند، عملاً نادیده گرفته شده‌اند. چشمه آب‌درمانی گراب، بازار سنتی عیدی‌ها، ظرفیت نخل و خرما؛ هیچ‌کدام به فرصت اقتصادی یا فرهنگی تبدیل نشده‌اند.

اصلا فرماندار و نماینده شهر می‌دانند “جاذبه” چیست؟

کدام جذابه جدید را برای بهبهان ایجاد کردید؟

در منطقه زیدون نیز، چِگاسفلا با نگاهی سطحی و بدون ارزیابی حرفه‌ای تخریب شده و همچنان از بی‌مهری‌های مزمن رنج می‌برد. اصلا می‌دانید که این محوطه تاریخ خوزستان را کهن‌تر کرده و قابلیت ثبت جهانی دارد؟ اما شما نمی‌گذارید.

 

ضعف در فرمانداری بهبهان، به‌عنوان نهاد مرکزی در مدیریت و تنظیم توسعه فرهنگی، گردشگری و زیست‌محیطی، اصلی‌ترین مانع رشد شهر در سال‌های اخیر بوده است. مادامی‌که اراده‌ای برای انتخاب مدیرانی دلسوز، متخصص و چشم‌اندازمحور در کار نباشد، بهبهان همچنان در مسیر فرسایش هویتی و اقتصادی گام خواهد زد.
من به عنوان یک ایرانی و خوزستانی و البته دوستدار بهبهان، اگر لازم شد درباره این شهر نمی‌نویسم، اما ساکنان بهبهان خود باید نسبت به کهن دیار بهبهان دلسوزتر باشند.

 

به قلم مجتبی گهستونی

 

MGahestouni بهبهان گنجی خاک خورده، شهری در محاصره‌ی آلودگی و بی‌تدبیری مدیریتی

 

انتهای پیام/